فصل سرد چشمانم

ساخت وبلاگ
مو به مو قدم قدم به زلف تو قسم قسمرسیده عشق تو به جان منبه یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفسزندان است جهان منعشقت چرا تاوان من شد ؟ رفتی غمت پایان من شداز هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمان من شدتو را فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 1 مهر 1399 ساعت: 23:26

خدایی از جنس آرامش چه میشود کرد وقتی راه به جایی نداریبه هر طرف رو میکنی شاید اون آرامشی رو که میخوای به دست بیاریولی همه راهها بن بستهاز اول تو با روح خداوند جان گرفتی و تا ابد این همراه تو هستگاهی فراموش میکنی که کجای فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 2:42

دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان میدانم ...

 

از اینجا ... که هستم تا آن جا که تو هستی وجب به وجب دلتنگم ...

فصل سرد چشمانم...
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 2:42

کاشکی میشد بهم بگی دلت رو دادی به منبگو دلو دادی به من، عاشقونه عشق من خنده های الکی، گریه ی یواشکی نشه سهم دل من، وای که تنگه دل من تو بیا جون دلم، تویی همخون دلمبه فدای اون نگات، تب تند نفسات توی آغ فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:58

ساقیا چه غمگین چه تنها نشسته امساغری ز چشمت به من ده که خسته امنشکنی دلم را که در خود شکسته ام.....................دلتنگی‌ را باید گفت، حتی اگر طوری به جان خودت و واژه‌ها بیفتی که مردم فکر کنند دیوانه فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41

 با یک نظر گشودی و بستی کتاب راگفتی مبارک است،بیاور شراب راگفتم تو نیز مثل من از خویش خسته ای؟پلکی به هم زدی و گرفتم جواب رااز بس خلق پشت نقاب ایستاده اندباور نمی کنند من بی نقاب را......... فاضل نظری فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41

 بگو چگونه رفته ای!  تو ای نرفته از خیالتو ای نهفته در نظر، تو ای شکسته در محالتمام می شوم بیا، ببین تمام من توییکه از تو تازه می شوم در انتهای این زوال...........مرضیه مضاف  فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41

شعرهایم بی محل بودند و تلخگاه از جنس غزل بودند و تلخذوب شد دل پشت پلکی آشنا چشمهایی که عسل بودند و تلختا که سردم شد در آغوشم فشردآن پتوها که بغل بودند و تلخ قصه ی خون خوردن از یار خودیقصه هایی از ازل فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41

دستم به بودنت نمی رسد.اما بگذار سر بسته از دلم برایت بگویم؛طوری دوسـتت می دارمکه هر شبانه روز بی آنکه ببینمتبی آنکه ببوسمـتبی آنکه لمست کنمبودنی ترین بودنیِ شخصِ جهانم شده ای‌‎‌‌‌‎‌‌‌ فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41

خدایا اشکهام تمومی ندارنپس کجاست اون صبری که باید می داشتم حتی آغوش گرم تو هم نتونسته آرومم کنه هر شبکه خورشید رو با خودت می بری همه وجودم رو تاریکی و غصه در بر می گیرهتو کی بودی نازنینم ، چه بودی که فصل سرد چشمانم...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل سرد چشمانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranebahari2a بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت: 3:41